شعارهای انتخاباتی کاندیداها در مقابل وعده های ............... عملی نشده نمایندگان گرمایی که رفتهرفته با هیزم شعارهای مختلف بیشتر میشود و تنور انتخابات را داغ میکند؛ رفتاری که در هر دوره شاهد آن هستیم. گویی ناف ما جهان سومیها را با وعدههای بیپشتوانه بریدهاند. این شاید از تعجیل ما در رسیدن به پیشرفتهای ملموس مادی نشأت میگیرد. یعنی از آنجا که برای ترقی و کم کردن فاصله با کشورهای پیشرفته شتاب داریم، میخواهیم هر چه سریعتر پلههای رشد را طی کنیم. در این میان نیز ابزاری که بسیار به کار میآید «شعار» است. شعارها هم از طرف شعاردهنده و هم از طرف مردم که شعارها را میپذیرند، خلائی جدی برای این احساس و میل پیشرفت محسوب میشوند. شعارها هیچ وقت به واقعیت صددر صد تبدیل نمیشوند، منتهی شاید کاری بیش از آن انجام میدهند که اقناع احساس میل به پیشرفت مردم است.
یکی از اصلیترین عرصههای شعار دادن و شعار گرفتن، محفل گرم انتخابات نمایندگی مجلس شورای اسلامی است. دیگر تقریباً همگان به این اعتقاد رسیدهاند نامزدی که در انتخابات مجلس برای مردم حوزه انتخابیه خود شعاری بزرگ نداشته باشد یک پای تبلیغاتش میلنگد. شهرها و روستاهای حوزههای انتخابیه (به ویژه شهرستانها) هم همواره با مشکلات کوچک و بزرگ دست و پنجه نرم میکنند. به همین خاطر هم مردم و هم نامزدهای انتخاباتی به اینکه شعار حل مشکلات منطقه در تبلیغات نامزدها مطرح شود، علاقه وافری دارند.شعار دادن نامزدها و قول حل مشکلات حوزه انتخابیه امری طبیعی است. آنچه که در این میان غیر طبیعی به شمار میآید، افراط در شعار دادنها و نتایج بیفایده آن است. یعنی نامزدها شعارهای بزرگ میدهند و از آن طرف پس از 4سال نمایندگی کار خاصی برای تحقق آن شعار انجام نمیدهند.
برای مثال نامزدی به بحث یک کارخانه بزرگ ورشکسته در حوزه انتخابیهاش میپردازد و قول سر پا شدن آن واحد صنعتی را میدهد. شعار وی نیز آنقدر بزرگ هست که اعتماد مردم را جلب کند. بخت با او یار شده و میتواند با رأی مردم راهی مجلس شود. اما پس از 4 سال فعالیت در مجلس شورای اسلامی نمیتواند گرهی از مشکلات آن واحد صنعتی باز کرده و آنرا سر پا کند. شعارهایی از این دست در شهرهای فراهان وآشتیان و تفرش بارها اعلام شده اند: «باید فلان منطقه را به جایگاه واقعیاش برسانیم.»
این رویه تکراری چنان در فرهنگ ما نفوذ پیدا کرده که میتوان از آن به عنوان «شعارزدگی» یاد کرد. طبق اصول تعریف شده در قانون اساسی نماینده 2 وظیفه اصلی دارد: «قانونگذاری» و «نظارت». از اینرو نماینده هیچ وظیفه اجرایی نداشته و امور اجرایی بر عهده مسئولان اجرایی است. حال در این میان 2مسأله عمده پدید میآید: نخست اینکه مردم بالاخره باید به این امر آگاهی کامل یابند که وظیفه نماینده «قانونگذاری» و «نظارت» است، نه کار اجرایی.؟؟؟؟اعم از ساخت پل گرفته تا جادهسازی روستایی و اشتغال جوانان بیکار. دوم اینکه خود نامزدها و نمایندهها که به این امر واقف هستند چرا در تبلیغات انتخاباتی دچار شعارزدگی شده و قول حل مشکلات اجرایی را میدهند؟ آیا خود نامزدها نباید سعی کنند به این امرپایان دهند؟
شعارهای نامزدهای انتخاباتی شهرستانهای آشتیان و فراهان و تفرش نیز مانند همه نامزدهای انتخاباتی شهرستانی درگیر مطالبات محلی و قومی است. مطالبات محلی همیشه گریبانگیر نمایندهها بوده و خواهد بود. این مطالبات وجودی بسیار فراگیر داشته و در روح و جان مردم منطقه ریشه دواندهاند. به همین خاطر نمایندهها همیشه سعی میکنند از این ظرفیت استفاده کنند.
مطالبات محلی اصلیترین دلیل شعارگرایی هستند. مطالبات کلان مشکل دیگریست که نمایندهها با آن دست به گریبانند و حقیقتاً راه چاره خاصی برای آن نمیبینند، چرا که معمولاً نمایندگان علاقهای به فعالیت در مجمع نمایندگان نداشته و تکروی و نگاه صِرف به حوزه انتخابیه در آنان خاصیتی همیشگی است. مطالبات کلان و استانی همان چیزی است که میبایست اصلیترین بخش رأی آوردن نمایندهها به دست آن رقم خورد. اما متأسفانه همیشه این مطالبات محلی هستند که بر مطالبات کلان برتری داشته و مردم و نامزدها در یک ارتباط دوگانه به این وضعیت استمرار میبخشند. حتی تشکیل مجمع نمایندگان در دور نهم نمایندگان مجلس مرکزی نیز تأثیری در کلاننگری و دنبال کردن اهداف کلان از سوی نمایندگان مرکزی نداشت. شاید حتی اگر در انتخابات دوره دهم نیز نامزدهای انتخابات مجلس از شعارهای کلان استفاده کنند، مردم به آن اقبالی نشان نداده و نامزد مورد نظر را از این کار پشیمان کنند. شعارها بر مردم تأثیر چندانی ندارند. شاید تنها تأثیر شعارها در زمان انتخابات است که اگر بتوانند تأثیر خود را بگذارند میتوانند رأی را به نفع نماینده در صندوق بریزند. اما پس از انتخابات مردم به سادگی شعارها را از یاد خواهند برد و پارامترهای دیگری تعیین کننده نگرش مردم به نماینده خواهد شد.
اما شعارها بر خود نماینده تأثیرات بازگشتی دارند. به طوری که میتوانند نماینده را دچار مشکل سازند. نماینده در دوره 4 ساله نمایندگی دائماً نگران شعارهایی است که به مردم داده و سعی در پیگیری آنها میکند. حداقل اگر نتواند آن وعدههای داده شده را تا حدی عملی کند، در حرف دائماً از آنها سخن به میان میآورد و همان شعارهای زمان انتخابات را باز هم تکرار میکند. اما چیزی که مردم دیگر به آن توجهی نمیکنند همین شعارهاست. چرا که شعارها بیشتر در زمان انتخابات و هیاهوی آن زمان تأثیرگذارند و پس از انتخابات مردم واقعگراتر شده و به عملکرد واقعی نماینده و نتایج آن در حوزه انتخابیه مینگرند.
با این حال تاثیر شعار بر مسئولان اجرایی نیز مهم است. مسئولان اجرایی سعی میکنند خود را با شعارهای نماینده تطبیق دهند تا بتوانند آنها را عملی کرده و در دل نماینده جایی باز کنند. اما پیچیدگی کارها بیشتر از آن است که آنها بتوانند وعدهها را به طور کامل عملی سازند و این موجب می شود مسئولان دچار مشکل شوند.